Multilingual Turkish Dictionary

دؤگمه

دؤگمه : تورکجه فارسجا

ا.مص.سرکوب. ضربه. ضرب و شتم. کتک کاری. ضربه زنی. قلمزنی. کوبیدن آهن برای شکل دادن به آن. خرمنکوبی. جدا کردن دانه از کاه و ساقه و غیره. قلمکاری روی فلزات. نقش کوبی. کوبیده (نمک، فلفل و غیره). خوراک بلغور گندم. برگ و علوفه خرد شده