Multilingual Turkish Dictionary تورکجه فارسجا

آغ آغاج : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیاافرای چناری. افرای چناری صحرایی. شیردار. افرای چناربرگ. افرای سرخ. سپیدار. تبریزی. درختی است راست و بلند که پوست و چوب آن سفید است. بلندیش تا 20 متر می‎رسد. چون تنه‎اش راست و صاف و بلند است، در کارهای نجاری و ساختن سقف خانه‎ها و تیر و ستون چوبی به کار می‎رود. Acer lacinitum

آغاآغ، قارایا قارا دئمک : تورکجه فارسجا

اص.راست و درست هرچیزی را گفتن

آغ آلپ : تورکجه فارسجا

ا.مر.دلاور سفید چهره

آغ آلتین : تورکجه فارسجا

ا.مر.پلاتین. طلای سفید

آغ آلدره : تورکجه فارسجا

ا.مر.گیانوعی انگور که در آزربایجان کشت می‎شود. دیررس و به خشکی مقاوم است. هر درخت 100 تا 150 خوشه انگور می‎دهد. در انواع سود آلدره، چیرق آلدره و ساری آلدره وجود دارد

آغ آلینلی : تورکجه فارسجا

ص.پیشانی سفید. بلند بخت

آغ آی : تورکجه فارسجا

ا.ص.ماه شب چهارده. بدر تمام

آغ آیی : تورکجه فارسجا

ا.مر.جانخرس سفید. درازای آن تا 3 متر و وزنش تا 700 کیلوگرم می‎رسد. در مناطق قطبی زندگی می‎کند و در باغ وحشها تا 25 سال عمر می‎کند. (Ursus maritimus)

آغا : تورکجه فارسجا

ا.خاتون. بی‎بی. سیده. بانو. بیگم. خانم. کلمة احترامی‌که با نام شخص بخصوص با نام زنان و خواجه سرایان ذکر می‎شود. برای مردانی نیز به کار می‎رود که از حلیة مردی محروم شده‎اند. مانند آغامحمد خان قاجار. به صورت الآغا به معنی خواجه وارد زبان عربی شده است