Multilingual Turkish Dictionary تورکجه فارسجا

آناسی اوْغلو : تورکجه فارسجا

ص.مر.در اصطلاح به فرزند یتیمی‌ گفته می‌شود که در خردسالی پدر را از دست داده و توسط مادرش بزرگ شده باشد

آناسینی آغلار قوْیماق : تورکجه فارسجا

اص.کسی را بیچاره کردن. مادر کسی را به عزایش نشاندن

آناسینین امجگینی کسمک : تورکجه فارسجا

اص.حقه باز بودن. به مادر نیز رحم نکردن

آناسینین اوْغلو : تورکجه فارسجا

ص.مر.حرام زاده

آناشا : تورکجه فارسجا

ا.نوعی مادّة مخدر که از خشخاش به دست می‌آید

ص.دختری که در خانوادة فقیر به دنیا آمده و از ایام کودکی کارهای خانه را برعهده گرفته است. دختری که هم دختر خانواده است و هم وظایف مادر را انجام می‌دهد. دختری که سنی از او گذشته است. پیردختر. نام روستایی در سراب

آناکوْندا : تورکجه فارسجا

ا.جانمار بلندی به رنگ زیتونی خاکستری که گاه طولش به 9 متر می‌رسد و بیشتر در آمریکای جنوبی زندگی می‌کند. (Eunectes murinus

آناکه : تورکجه فارسجا

ا.آناکا. دایه

آنالار بایرامی : تورکجه فارسجا

ا.مر.عید مادر. روز مادر

آنالیق : تورکجه فارسجا

ا.نامادری. مادر ناتنی. زمین ارثی مادری. عادت ماهانه

آنام اوْغلان دوْغسا : تورکجه فارسجا

ا.مر.جانکفشدوزک. حشرة کوچک سرخ رنگی است که چهار بال دارد و دو بال ضخیم آن روی دو بال نازک قرار گرفته، غالباً روی درخت پیدا می‌شود و از شته‌های درختان تغذیه می‌کند

آنام منه کوْر دئییب : تورکجه فارسجا

نام نوعی بازی کودکانه

آنامال : تورکجه فارسجا

ا.سرمایه

آنامالچی : تورکجه فارسجا

ص.سرمایه‎دار

آنا منی قوردا وئرمه : تورکجه فارسجا

ا.مر.(مادر مرا به دست گرگ نده). نام نوعی بازی کودکانه

آنان : تورکجه فارسجا

ص.تیزهوش

آناهیتا : تورکجه فارسجا

ا.در زبان سومری به معنای احساس کننده و درک کننده می باشد

آنا یارما : تورکجه فارسجا

ا.مر.شیار بزرگ. ← یارما (در معنای شیار)

آنا یاسا : تورکجه فارسجا

ا.مر.قانون اساسی

آنا یایلا : تورکجه فارسجا

ا.فلات قاره

تورکجه فارسجا

آناسون : تورکجه فارسجا