Multilingual Turkish Dictionary

تورکجه فارسجا

تورکجه فارسجا
آیدا ایلده : تورکجه فارسجا

ق.سالی و ماهی

آیدا : تورکجه فارسجا

ص.مر.در وجود ماه. نام گلی خوشبوی که در کنار درّه‌ها می‌روید. گیاهی به نام «قایتارما» یا «بئش مارماق»که کاربرد طبّی دارد.(ناد)

آیدا بوْلدو : تورکجه فارسجا

ص.مهپاره

آیداچی : تورکجه فارسجا

ا.مباشر علوفه و ماهیانة لشکر

آیدار : تورکجه فارسجا

ا.کاکل. پرچم. آن قسمت از گل که از میله‌های بسیار نازک تشکیل می‌شود و تخمهای نر در آن قرار دارد

آیدا گول : تورکجه فارسجا

ص.مر.گل در ماه

آیدان : تورکجه فارسجا

ا.ص.آفریده شده از ماه. ایجاد شده از ماه. زیبا چهره‌ای که از ماه آمده باشد. نیکو چهره همانند ماه

آیدان آری : تورکجه فارسجا

ص.مر.پاکتر از ماه

آیدان آری سودان دورو : تورکجه فارسجا

ص.مر.پاکتر از ماه و روشن تر از آب

آیدان آری گوندن دورو : تورکجه فارسجا

ص.مر.پاکتر از ماه و روشن تر از خورشید

آیدان آیا : تورکجه فارسجا

ق.ماه به ماه

آیدان اوْلماق : تورکجه فارسجا

اص.ماه زده شدن. در قدیم می‌گفتند که نباید نوزاد به ماه نگاه کند وگرنه ماه زده می‌شود. لاغر می‌ماند و همواره در فغان و گریه است. چنین نوزادی را نزدیک غروب نزد عالمه‌ای می‌بردند. آن زن با پنجة گرگ دو رگ پشت دست نوزاد و پیشانی او را می‌خراشید. اگر خون بیرون نمی‌آمد، گفته می‌شد که چشم نظر شده است. برای درمانش، زمانی که گوسفندان و احشام از صحرا باز می‌گردند، کودک را در آغوش در سر راه نگه می‌داشتند و پس از فرو نشستن گرد و غبار به خانه‌شان می‌بردند. این عمل سه روز تکرار می‌شد

آیدان ایلدن : تورکجه فارسجا

ق.سالی و ماهی

آیدانا : تورکجه فارسجا

ص.مر.ماه دانه.(ناد)

آی دمیر : تورکجه فارسجا

ا.مر.آلت برندة هلالی شکل

آی دنیز : تورکجه فارسجا

ا.مر.ماه و دریا

آی دوز : تورکجه فارسجا

ص.مر.پاک چون ماه

آی دوْغان : تورکجه فارسجا

ا.مر.شاهین زیبا

آی دوْغدو : تورکجه فارسجا

ص.مر.زاییده چون ماه

آی دوْغموش : تورکجه فارسجا

ا.ص.زاییده از ماه

آی دوْلون : تورکجه فارسجا

ا.ماه شب چهارده

آیدیر : تورکجه فارسجا

ا.گفته. بیان

آیدیرماق : تورکجه فارسجا

مص.گفتن. بیان کردن

آیدیش اویدوش : تورکجه فارسجا

ص.مر.اکدیش. اسبی که پدر و مادرش از دو جنس متفاوت باشند. حرام زاده. پراکنده. پرت و پلا

آیدیق : تورکجه فارسجا

ا.خطاب