Multilingual Turkish Dictionary

Az Turkish Farsi

Az Turkish Farsi
YOR : Az Turkish Farsi

(2)
فعل امر از مصدر «يوْرماق» (خسته كردن) يوْرار (yorar) = يوْران (yoran)
خسته كننده. يوْرغا (yorğa)
تندرو، آنكه تند تند راه رود.
تند و سريع راه رفتن. يوْرغالاماق (yorğalamaq)
تند تند راه رفتن. يوْرغان (yorğan)
لحاف، وسيلة خواب و رفع خستگي. يوْرغولو (yorğulu)
چابك، زرنگ. يوْرغون (yorğun) = يوْرناق (yornaq) = يوْرنوق (yornuq)
خسته، خسته شده. يوْرماق (yormaq)
خسته كردن. يوْرناق-آرناق (yornaq-arnaq)
خسته و كوفته. يوْرناق آلماق (yornaq almaq)
رفع خستگي كردن. يوْرناقليق (yornaqlıq)
خستگي. يوْرنوق-آرنيق (yornuq-arnıq)
خسته و كوفته. يوْرو (yoru) = يوْری (yorı)
تيز رونده، تيز دو، پر جهش، پر جست و خيز. يوْرو ترلان (yoru tәrlan)
ترلان (نوعي باز شكاري) پر جست و خيز، جوجه ترلان. يوْروش (yoruş)
يورش، حمله، حمله‌اي كه سريع و پر جست و خيز باشد. يوْرولغان (yorulğan)
خسته كننده. يوْرولماق (yorulmaq)
خسته شدن

YORĞU : Az Turkish Farsi

: آنكه داراي همراه و اطرافيان زياد باشد. ( ← يار1، يارغيلي)

YÖRÜK : Az Turkish Farsi

: به هم بسته شده. (← هؤر، هؤروک) (شش)

YOS : Az Turkish Farsi

: فعل امر از مصدر «يوْسماق» (كندن) يوْسار (yosar)
حيواني كه پشم يا مويش كنده شده باشد.
لخت و عور، فقير و بيچاره. يوْسان (yosan)
آنكه پشم، مو، علف و… را بكند.
اخّاذي كننده. يوْسماق (yosmaq)
كندن، بريدن، كندن پشم گوسفند يا موي بز، كندن و بريدن گياه سبز از زمين.
تراشيدن.
كندن، اخّاذي كردن. يوْسو (yosu)
نوعي كنة حيواني كه معمولاً از بدن بُز خون مي‌مكد. يوسوشدورماق (yosuşdurmaq)
كندن مو، پشم، علف و … يوْسوق (yosuq)
حيواني كه پشم يا مويش كنده شده باشد، لاغر، موي و پر ريخته.
لخت و عور، بيچاره، فقير. يوْسوقلانماق (yosuqlanmaq)
ريخته شدن پشم يا موي بدن.
بيچاره و فقير شدن.
سبكي كردن، حركت نا موقّر داشتن. يوسولماق (yosulmaq)
كنده شدن. يوْسولو (yosulu)
كنده شده، حيواني كه پشم، پر يا مويش كنده شده باشد. يوْسونتو (yosuntu)
پشم يا موي كنده شده. يوْسونماق (yosunmaq)
كنده شدن مو يا پشم

YOSALMAQ : Az Turkish Farsi

= يوْسانماق (yosanmaq)
بيزار شدن، خسته شدن. (← هاس و اوْسانماق) يوْسانديرماق (yosandırmaq)
خسته كردن، به ستوه آوردن. يوْسالانماق (yosalanmaq)
خسته شدن

YOV : Az Turkish Farsi

: نه، خير، جواب منفي. (← ياو) يوْوا (yova)
آدم ياوه، منفي باف، سبك و نا موقّر.
سخن بيهوده، ياوه. يوْواش (yovaş)
آرام، آهسته. يوْواشجا (yovaşca)
به آرامي، به آهستگي. يوْواشليغينان (yovaşlığınan)
به آرامي، به نرمي و آرامي. يوْواشليق (yovaşlıq)
آهستگي، آرامي و نرمي. يوْواش-يوْواش (yovaş-yovaş)
آرام آرام، به تدريج. يوْوان (yovan)
ناخوشايند، بي نمك، كم نمك.
نا موقّر، سبك. يوْوانليق (yovanlıq)
بي نمكي، كم نمكي.
سبكي، نا‌ موقّري. يوْوانماق (yovanmaq)
يواش يواش كار كردن.
حركات نا موقّرانه از خود نشان دادن.
كم نمك شدن غذا. يوْولاق (yovlaq)
منفي باف، ياوه، هرزه، سبك سر و ولگرد

YOVA : Az Turkish Farsi

: آشيانه، لانة پرندگان. يوْوا باشى (yova başı)
نام گياهي از پيازيان كه پرندگان در ساختن لانة خود از آن استفاده مي‌كنند. يوْواجيك (yovacik)
آشيانة كوچك. يوْواسيز (yovasız)
بدون لانه و آشيانه. يوْواق (yovaq)
حفره، چاله، خانة كوچك. يوْوالاماق (yovalamaq)
آشيانه كردن، لانه ساختن. يوْوالى (yovalı)
داراي آشيانه و مسكن. يوْواناق (yovanaq)
خانة محقّر و كوچك

YOVAKKI : Az Turkish Farsi

:
حيوان پيدا شده، حيواني كه بر اثر مجاورت از گله‌اي به گلة ديگر رفته باشد.
مال دزدي. يوْواكّى ائدمك (yovakkı edmәk)
دزديدن، ربودن غير عمد

YOVAŞAQ : Az Turkish Farsi

: تخم شپش

YOVRU : Az Turkish Farsi

= يوْورى (yovrı)
چابك، تيزرو. (← يوْر، يوْرو)
لخت و برهنه.
جوجة پرندگان. يوْورولْماق (yovrulmaq)
خود را كوچك كردن، التماس كردن

YOVŞAN : Az Turkish Farsi

: درمنه، نام بوته‌اي با ساقه‌هاي باريك و نرم. (اصولاً در مناطق قشقايي نشين 3 نوع درمنه وجود دارد
يايلاق يوْوشاني.
قيشلاق يوْوشاني.
يالينقيز يوْوشان.)

YOVŞAQ : Az Turkish Farsi

: شپش كوچك و ريز

YOVSU : Az Turkish Farsi

: نوعي كنة حيواني در بدن بز. (← يوْس، يوْسو)

YOVUNCMAQ : Az Turkish Farsi

: التماس كردن، تضرّع و خواهش كردن. (كش) (ريشة كلمه «ياخ» است كه با كلمات «يوْووق» (نزديك)، «يوْووتماق» (اجازة ورود دادن)، «ياخين» (نزديك) و … همريشه است.)

YOVUQ : Az Turkish Farsi

: نزديك. (ريشة كلمه در تركي قديم «ياغوق» است.) (← ياخ) يوْووقلاتماق (yovuqlatmaq)
نزديك‌تر كردن، مجاور نمودن. يوْووقلاشماق (yovuqlaşmaq)
نزديك‌تر شدن. يوْووقلانماق (yovuqlanmaq)
نزديك‌تر شدن. يوْووقلوق (yovuqluq)
مجاورت، نزديكي، همسايگي.
عمل مجامعت

YOVUTMAQ : Az Turkish Farsi

: راه دادن، اجازة نزديك شدن و ورود دادن. (ريشة كلمه در تركي قديم «ياغوت» (به نزد خود بخوان) است. (← ياخ و ياووت)

YOX : Az Turkish Farsi

: نيست، وجود ندارد. يوْخدان يئي (yoxdan yey)
آنكه وجودش بهتر از نيستي‌اش باشد، آدم نالايق. يوْخسوز (yoxsuz) = يوْخسول (yoxsul)
بيچاره، فقير. يوْخسوزلوق (yoxsuzluq) = يوْخسوللوق (yosulluq)
فقر، بيچارگي. يوْخسوللاشماق (yoxsullaşmaq)
فقير و بيچاره شدن. يوْخلوق (yoxluq)
نيستي، فنا.
فقر، بيچارگي

YOXU : Az Turkish Farsi

: عالم نيستي، خواب. (ريشة كلمه از «اوخ» يا «يوخ» كه صداي خروپف است گرفته شده.) (← اوخ و يوخ)

YOZ : Az Turkish Farsi

:
آرام، آهسته، نرم و ملايم.
چابك و سريع. يوْزالاماق (yozalamaq)
خراميدن كبك، با ناز و ملايمت راه رفتن.
تند تند راه رفتن، جهيدن، دويدن. يوْزانماق (yozanmaq)
آرام و آهسته راه رفتن.
به ملايمت و نرمش رفتار كردن، خواهش و التماس كردن. يوْز پلنگ (yoz pәlәng)
يوز پلنگ، پلنگ جهنده و سريع. يوْزوملوق (yozumluq)
آهستگي، نرمي و ملاطفت. يوْزوملوغونان (yozumluğunan)
به نرمي و ملاطفت. يوْزوم-يوْزوم (yozum-yozum)
آرام و آهسته، نرم و ملايم

YӘQIN : Az Turkish Farsi

: نزديك. (← ياخ، ياخين)

YӘQQӘ : Az Turkish Farsi

: يخه، گريبان. (← ياخ، ياخا) يقّه‌لشمك (yәqqәlәşmәk)
يخة همديگر را گرفتن.
خيلي نزديك شدن. يقّه‌له‌مك (yәqqәlәmәk)
يخة كسي را گرفتن.
خيلي نزديك شدن. يقّه‌لي (yәqqәli)
پيراهن يخه دار. يقّه‌ليك (yәqqәlik)
پارچه‌اي كه براي يقه و دور گردن مناسب باشد

YӘQQIR : Az Turkish Farsi

: زخم پشت حيوان. (← ياغير)

ӘYӘR : Az Turkish Farsi

: اگر

ӘYRAN : Az Turkish Farsi

: دوغ. (← آير، آيران)

YӘSİR : Az Turkish Farsi

= يسّير (yәssir) = يسّيل (yәssil)
بيچاره، گرفتار.
يتيم، مادر مرده، عزادار. (اصل كلمه «ياسير» يا «ياسيل» از ريشة «ياس» (عزا) گرفته شده است. ← ياس)