Multilingual Turkish Dictionary

Azerbaijani To Persian(Farsi)

Azerbaijani To Persian(Farsi)
YAĞIN : Az Turkish Farsi

ا.بارش

YAĞINLIQ : Az Turkish Farsi

ا.بارندگي

YAĞINTI : Az Turkish Farsi

ا.بارش. باران

YAĞINTI : Az Turkish Farsi

بارش
باران

YAĞIQMA : Az Turkish Farsi

ا.مص.نافرمانی

YAĞIQMAQ : Az Turkish Farsi

مص.دشمن شدن. نافرمانی کردن

YAĞIR : Az Turkish Farsi

ا.زخم. خراش پوست. قسمت بین دو شانه اسب و خراش و زخم که زین به وجود می‌آورد

YAĞIRLANMAQ : Az Turkish Farsi

مص.مف.زخم شدن. خراش برداشتن

YAĞIRLATMAQ : Az Turkish Farsi

مص.زخم کردن

YAĞISI YARLMAQ : Az Turkish Farsi

سخت ترسیدن. زهره ترک شدن

YAĞIŞ : Az Turkish Farsi

ا.باران. در زمان قدیم اگر در روستایی باران نمی‌بارید و محصول تشنه می‌ماند. سیدی را گرفته و به درخت می‌بستند و هر روز کمی ‌او را می‌زدند. اگر تصادفاً باران می‌بارید، سید را رها کرده و چیزی به او می‌دادند. اگر زمانی نیز باران بسیار می‌بارید و قطع نمی‌شد، تکّه‎ای از گِل را به تنور گرم می‌چسباندند تا باران قطع شود

YAĞIŞDAN ÇIXIB YAĞMURA DÜŞMƏK : Az Turkish Farsi

از چاله درآمدن و به چاه افتادن

YAĞIŞLAMAQ : Az Turkish Farsi

مص.باران شروع شدن. باریدن

YAĞIŞLIQ : Az Turkish Farsi

ص.بارانی. باران خیز

YAĞIZ : Az Turkish Farsi

ص.دلاور. گندمگون

YAĞLA : Az Turkish Farsi

ا.تاراج

YAĞLAMA : Az Turkish Farsi

ا.روغنکاری (ماشین آلات). روغن مالی

YAĞLAMA : Az Turkish Farsi

روغنکاری(ماشین آلات)
روغن مالی

YAĞLAMAQ : Az Turkish Farsi

مص.چرب کردن. روغن مالیدن. روغن زدن. روغن کاری کردن. چربی مالیدن. چاپلوسی کردن. سرکسی شیره مالیدن. چرب زبانی کردن. رشوه دادن. سبیل کسی را چرب کردن

YAĞLAMİŞİ : Az Turkish Farsi

ا.[مغ]مراقبت و درمان کردن. چرب کردن

YAĞLANDIRILMAQ : Az Turkish Farsi

مص.مف.روغن کاری گردانیده شدن. با روغن آغشته شدن

YAĞLANDIRMAQ : Az Turkish Farsi

مص.سب.روغن مالی گردانیدن. چرب تر گردانیدن

YAĞLANMAQ : Az Turkish Farsi

مص.چرب شدن. روغن مالیده شدن. روغنی شدن. روغنکاری شدن. فربه شدن

YAĞLATMAQ : Az Turkish Farsi

مص.چرب کردن. روغن زدن. روغنی کردن. کثیف کردن

YAĞLAVA : Az Turkish Farsi

ا.ظرف آهنی دسته‎دار که در آن روغن و چیزهای دیگر بریان کنند. کاسة مسی دسته‎دار که به سربازان برای گرفتن غذا داده می‌شود. به صورت یقلاوی و یغلا وارد زبان فارسی و اصطلاحات نظامی ‌شده است