Multilingual Turkish Dictionary

Azerbaijani To Persian(Farsi)

Azerbaijani To Persian(Farsi)
ZƏMİ : Az Turkish Farsi

ا.[فا.زمین]مزرعه. کشتزار

ZƏMİ : Az Turkish Farsi

مزرعه
کشتزار

ZƏMİN XARA : Az Turkish Farsi

در دستگاه شور بعداز سیمای شمس اجرا می‌شود

ZƏN : Az Turkish Farsi

ا. ظن

ZƏNBƏRƏK : Az Turkish Farsi

ا.[فا. زنبورک]توپی که روی جهاز شتر نهاده می‌شود. فنر فلزی

ZƏNBİL AĞACI : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیازیبیل آغاجی

ZƏNCƏFİL : Az Turkish Farsi

ا.[عر] زنجبیل. گیاهی است پایا، دارای برگهای دراز و باریک شبیه به برگ نی، گلهایش خوشه‎ای و زردرنگ، بلندیش تا یک متر می‌رشد. از ریشه‎های آن شاخه‎هایی به شکل نی منشعب می‌شود و در بیخ آن غدّه‎هایی تولید می‌شود که زنجبیل است. طعمش تند و برای معطر ساختن بعضی خوراکها به کار می‌رود

ZƏNCƏFRƏ : Az Turkish Farsi

ا.[عر]شنگرف. شنجرف. از اقسام سنگهای معدنی جیوه. در معادن به صورت توده یا رشته و رگه پیدا می‌شود. غبارش سرخ یا قهوه‎ای رنگ است و در نقاشی به کار می‌رود. رنگ نارنجی و سرخ

ZƏNCƏRƏ : Az Turkish Farsi

ا.[فا]سیرسیرک

ZƏNCİ : Az Turkish Farsi

ا.[عر.سیاه نژاد]. سیاه پوست. زنگی

ZƏNCİR OTU : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاآجی قوووق

ZƏNCİRƏ : Az Turkish Farsi

ا.[فا]حاشیه‎ای که از نخ زرّین یا نقره‎ای و یا نخ ابریشم و غیره بافته می‌شود. پولکهایی که در حاشیه می‌دوزند

ZƏNCİRLƏMƏK : Az Turkish Farsi

مص.زنجیر کردن. به بند کشیدن. به اسارت آوردن

ZƏNCİRLƏNMƏK : Az Turkish Farsi

مص.مف.زنجیر شدن. به بند کشیده شدن. به اسارت درآمدن

ZƏNCİRLƏTMƏK : Az Turkish Farsi

مص.سب.به زنجیر کشانیدن. به وسیلة دیگری زنجیر کردن

ZƏNCİRLİ ÖTÜRÜCÜ : Az Turkish Farsi

نقالة زنجیری

ZƏNƏN : Az Turkish Farsi

ا.[فا.زنان]همسر. زن. بانوان

ZƏNG ÇİÇƏYİ : Az Turkish Farsi

ا.مر.گیاگل استکانی. (Campanula) زینقیروواوتو نیز می‌گویند

ZƏNG ELƏMƏK : Az Turkish Farsi

تلفن کردن

ZƏNGAL : Az Turkish Farsi

ا.زنگل

ZƏNGÇİ : Az Turkish Farsi

ا.زنگ نواز

ZƏNGƏK : Az Turkish Farsi

ساق پوش چوپانی

ZƏNGƏL : Az Turkish Farsi

ا.ساق پوش. گتر

ZƏNGİN : Az Turkish Farsi

ص.غني. سرشار. پربار. فراوان. ثروتمند. باشکوه. پرجلال

ZƏNGİN : Az Turkish Farsi

غنی
سرشار
پربار
فراوان
ثروتمند
با شکوه
پرجلال