Azerbaijani
XƏTANI BAŞDAN ELƏMƏK : Az Turkish Farsi
شر را از سر خود دور کردن
XƏTAYƏ DÜŞMƏK : Az Turkish Farsi
گرفتار شدن
XƏTAYƏ QALMAQ : Az Turkish Farsi
دچار دردسر شدن
XƏTƏR VURMAQ : Az Turkish Farsi
خطر ایجاد کردن. صدمه زدن
XƏTƏRLƏNMƏK : Az Turkish Farsi
مص.در مخاطره قرار گرفتن. صدمه دیدن
XƏTİR : Az Turkish Farsi
ا.[عر.خاطر]احترام. عزت. حرمت
XƏTMİ ÇİÇƏYİ : Az Turkish Farsi
ا.مر.گیانوعی گیاه. Altheae rosea)
XƏTMİ ÇİÇƏYİ : Az Turkish Farsi
ا.مر.گیاگل ختمی. عنسول. ورد الزبنه. خطیمه. گل ختمی را برای درمان ورم ملتحمه مصرف میکنند و هم خیس کرده با آبش بیمار را اماله میکنند. Altheae officinitis hibiskos)
XƏTMİ KƏNƏFİ : Az Turkish Farsi
ا.مر.گیانوعی گیاه. Althaea cannabina)
XƏTOV : Az Turkish Farsi
ا.دندان دراز یا عاج جنس نرینه نوعی ماهی (وال) در دریاهای قطب شمال که طولش به دو متر و 50 سانتیمتر میرسد، وسط آن مجوف است و برای ساختن اشیای کوچک به کار میرود. دندان کامل ماهی مزبور را گاه در تزئینات به کار میبرند. این عاج در قرون وسطی به عنوان سنگ محک برای تشخیص وجود زهر در غذای سلاطین و امرا مستعمل بود
XƏTRİ : Az Turkish Farsi
ا.ختیر
XƏTRİ QLAMAQ : Az Turkish Farsi
ناراحت شدن. دل نگران شدن
XƏZƏL : Az Turkish Farsi
ا.برگهای ریخته شده در پاییز. برگ ریزی. برگ ریزان. پژمرده
XƏZƏL : Az Turkish Farsi
برگهای ریخته شده در پاییز
برگ ریزی
برگ ریزان
پژمرده
XƏZƏLƏ DÖNMƏK : Az Turkish Farsi
مص.مف.پژمرده شدن
XƏZƏLLƏŞMƏK : Az Turkish Farsi
مص.خزان کردن. برگ ریختن. زرد و خشک شدن برگها
XƏZƏR ATI : Az Turkish Farsi
ا.اسب خزری. پيشانى برجسته و گنبدى شكل است سوراخ منخرين از حالت عادى كمى پايين تر بوده، استخوان حدقه چشم گشاد است، روى بينى مقعر و گوش ها كوچك، كمر كمى گود، داراى سم بسيار قوى كوچك و بيضى شكل است. اسب خزر بسيار باهوش و در برابر انسان از اندام دفاعى خود استفاده نمىكند، خوش اندام و ظريف بوده كه به مينياتور اسب عرب مىماند و خونگرم است و رنگ بدن آن عموماً قهوهاى، سمند و شاهبلوطى است
XƏZLİK : Az Turkish Farsi
ص.مناسب برای تهیة خز
XƏZNƏ : Az Turkish Farsi
ا.[عر]خزینه
XIDIR İLYAS : Az Turkish Farsi
ا.مر.نام مراسمی سنتی که خیدیر نبی (خضرنبی) نیز میگویند. این مراسم در شهرهای مختلف آزربایجان با تفاوتهایی برگزار میشود. در محال خوی سنجد و تخم هندوانه و خربزه را در آسیاب دستی آسیاب میکردند و در شب آخر چلة بزرگ (10 بهمن) در اتاقی تاریک گذاشته و درش را میبستند و میگفتند که خضر نبی شب هنگام بر آن آرد انگشت خواهد زد. صبح آن اتاق را اجاق میکردند و بر آن آرد دوشاب زده و حلوا میپختند. در اردبیل این مراسم را در چهار روز آخر چلّة کوچک زمستان یعنی چهار روز پایانی بهمن ماه انجام میدهند. این زمان را «چارچارا» مینامند. این مراسم معمولاً برای کسانی است که حاجتی در دل دارند. آنها خوراکی میپزند و در اتاقی با شمع و قرآن میگذارند و معتقدند که حضرت خضر نبی شب وارد آن اتاق شده و از آن خوراک میخورد و در آنجا نماز میگذارد وحاجت حاجتمندان را برآورده میکند
XIJ : Az Turkish Farsi
ا.شیری که تا 3 روز بعد از زایمان از پستان گاومیش میآید. ریگ. سنگریزه
XIJM : Az Turkish Farsi
ا. [فا]ضربه. شدت
XIL : Az Turkish Farsi
ا.دسته. گروه. گله. آبگیر. پشت سدها که عمیق است. قسمت عمیق رودخانه. به صورت خیل (Xeyl) و خیلی (Xeyli) وارد زبان فارسی شده است
XIL : Az Turkish Farsi
ا.خالتا
XIL : Az Turkish Farsi
دسته
گروه
گله
آبگیر
پشت سدها که عمیق است
قسمت عمیق رودخانه
به صورت خِیل و خیلی وارد زبانهای عربی و فارسی شده است
- Azerbaijani
- Azerbaijani To Azerbaijani
- Azerbaijani To English
- Azerbaijani To Persian(Farsi)
- Turkish
- Turkish To Turkish
- Turkish To English
- Turkish To Germany
- Turkish To French
- English
- English To Azerbaijani
- English To Turkish
- Germany
- Germany To Turkish
- French
- French To Turkish
- تورکجه
- تورکجه To Persian(Farsi)
- تورکجه To تورکجه
- Persian(Farsi)
- Persian(Farsi) To Azerbaijani